دُرســادُرســا، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 19 روز سن داره

دُرســـــــــا ؛ مُروارید خونه ما

لحظه دیدار نزدیک است !!!!

سلام عسلم دیگه کم کم داره نه ماه انتظارمون به پایان میرسه..هرچند که روزهای خوب خوبی با هم داشتیم و میدونم که دلم واسه تک تک لحظاتش تنگ میشه. ولی  دیدن روی ماهت و بغل کردنت این دلتنگی ها رو جبران میکنه دخترکم؛ دیروز دکتر رفتیم و جمعه 27 مرداد ساعت 9 صبح قرار است که کوچولوی ما به دنیای ما بیاد و پا به این دنیا بذاره.. پس تو این دو روز باقیمونده حسابی مواظب خودت باش. من هم از اینکه هنوز تو وجودمی نهایت استفاده رو میبرم!! از شمال هم همه دارن میان تا لحظه به دنیا اومدنت رو با هم جشن بگیریم عروسک !!! نمیدونم چه حسیه که دارم... هم خوشحالم، هم استرس و دلهره دارم........ نمیدونم         ...
25 مرداد 1391

هفته های آخر بارداری و استرس های بیشمار

سلام دخمل گلم ماه رمضون هم اومد و من نتونستم روزه بگیرم ولی هر روز واسه سلامتیت سعی میکنم قرآن بخونم گلم............. الان هفته 37 هستیم و تقریباً چیزی نمونده که به دنیا بیای و بپری توو بغلمون.... ولی مشکل اینجاست که این روزا خیلی دیر میگذره و با استرس همراه هست... دیروز احساس میکردم که تکونای خوشگلت ( مطمئنم بعد از اومدنت یکی از اون مواردی هست که دلم واسش خیلی خیلی تنگ میشه!!!! ) ، کم شده بود و منم کلی نگران !!!!! تصمیم گرفتیم بریم بیمارستان و چکی کنن ببینن قضیه چیه... با بابایی رفتیم بینارستان و خانم ماما گفت بهتره نوار قلبی از این وروجک بگیریم ببینیم چه خبره......... وقتی شروع به گرفتن نوار کرد دخترمون تند تند تکون خورد ...
10 مرداد 1391
1